پپسی دایت با سر _ خالی

یک دایره است اینجا.....روی این دیوار روبروی من....که می چرخد....می چرخد...می چرخد....فرو می رود در خودش....و بیرون می زند....دوباره.

من هم این مردمک های چشم ها را فرستاده ام بروند......روی این دیوار....و بچرخند روی آن دایره ی وهم.

هه....چقدرررررررررر خالیست این سر من......دو بعد دارد الان...همه ی این دنیا...انگار.....-دنیای این سر ـ خالیم را می گویم-....یکی این سرمای سر انگشت ها ...و یکی دیگر.....میز کار من.... که پر شده از پپسی دایت-!- ....هه!....دایت!

همه ی این فایل ها....فولدر ها...اسکوپ ها...اسپکتروم آنالایزر....همه را....فرستاده ام روی دیوار روبرو.....و می چرخند ...با نظم روی ...دایره ی وهم.....

هه....دارم کم کم شک می کنم که من و این ریل پلیر که تاکسیک دارد پخش می کند...و این پپسی دایت ها ....داریم می چر خیم اینجا....یا آن دایره....روی دیوار............هی نخند!

---------------------------------

من دلم یک علامت می خواهد...یک علا مت تعجب!....--این پست را ..... برسد به دست خدا....هی آنجایی؟